خانه / حکیمه کلانتر نیا (صفحه 60)

حکیمه کلانتر نیا

شهادت حضرت علی علیه السلام

ای ثانیه‌های غمگین، ای‌لحظه‌های سنگین، ای زمان‌های سهمگین، دست از سرم بردارید، رهایم کنید، آن‌چه شما می‌گویید را هیچ‌کس باور نمی‌کند. داستان تلخی را که شما نقل می‌کنید هیچ شنونده‌ای راست نمی‌‌انگارد. آخر چگونه می‌توان باور کرد خورشید بمیرد؟ چه کسی‌باور می‌کند ماه با دستان کافری شق‌القمر شود؟ چگونه می‌توان از زلالی آب، روشنایی خورشید، لذت عدالت، اوج حرّیت و ...

ادامه نوشته »

فرق عدالت شکافت…

فرق عدالت شکافت، دیوار آزادگی و جوانمردی فرو ریخت. ثلمه‌ای عظیم و فاجعه ‌ای جبران‌ناپذیر اتفاق افتاد. دستی پلید با فکری شیطانی ماه را به دو نیم کرد. قرآن ناطق پاره‌پاره بر زمین افتاد، هستی هستی نیست شد. اشک صخره‌ها جاری است. سوگواره‌ی سنگ‌ها شنیدنی است. خجالت لاله‌ها دیدنی است. عرق شرمندگی بر پیشانی خورشید نشست، ماه سر به زیر ...

ادامه نوشته »

شب قدر

بسمه تعالی شب قدر است؛ شب نزول وحی است (انّا انزلناهُ فی لَیلَهِ القَدر)، شب مبهم سال، شبی که غوّاصان اقیانوس‌های ژرف و عمیق شب‌زنده‌داری هم از درک عظمت آن ناتوان وعاجزند (وَما اَدْریکَ ما لَیله القَدْر)، شبی که از هزار ماه بهتر است (لَیله القَدْر خَیرٌ مِنْ اَلْفِ شَهر). شب نزول جبرئیل آن‌چنان‌چه بر پیامبر نازل می‌شد و شب ...

ادامه نوشته »

میلاد امام حسن علیه السلام

نیمه‌ی رمضان سال سوم هجری بود که زمین را شادمان از آمدنت نمودی و قرص کامل ماه را خجل از زیبایی نگاهت . نیمه‌ی رمضان بود که زوج بهشتی زمین را مرور از حضورت کردی و پیامبر رحمت و رأفت و مهربانی نام تو را از سوی‌ خداوند حسن گذارد و در حقّت دعا فرمود که: خداوندا من او را ...

ادامه نوشته »

آینه ام باش

آینه ام باش امروز – دوباره _ آینه ام شده ای و من در تو خویش را می بینم . در این روزهای باشکوه مهمانی ، جرعه جرعه از تو می نوشم و لحظه لحظه با تو می آمیزم که تو بهترین دوستی و باوفاترترین رفیق. در شب های ظلمت زده ی زندگی به چرا غ های تو دخیل بسته ...

ادامه نوشته »