تیغهای هرزهگرد کُفر و شقاوت، به انگیزهی قتلعام باغ توحید حریصانه میچرخیدند. برای دو برادر تماشای صحنهی خونین و غمرنگ دشوار بود. غم و اندوه عقب ماندن از کاروان شهیدان جانشان را میفشرد. آنچنان شیفته و دلباختهی حسین بودند که هر حادثه را بهانهی حضور، عشقورزی و ارادت میساختند. یاران عاشورا همه آنان را میشناختند. جدّشان، حرّاق، به بزرگمنشی، جنگاوری، ...
ادامه نوشته »