خدایا، نفس رحمانی پیامبر را چشیدم. از حنین به سلامت گذشتم. اندوهم باد که اندوه علی(علیه السلام) را در صفّین دیدم. خدایا نامردمی و کجفهمیهای مارقین را راستقامت به جهاد ایستادم. محراب خونین کوفه را دیدم. دردهای کوهشکن مجتبی(علیه السلام) و گدازههای جگرش را حس کردم. اینک مپسند عزیز پیامبر را کشته ببینم. مرا بیش از این درنگ ماندن در ...
ادامه نوشته »ای من، شکیبا باش!
آیینهی آرزوها شکسته بود. شهر کوفه در قُرق قلبهای قسی، دنیازدگان فریبکار پیمانشکسته و تیغهای آختهی شبگردان و جاسوسان عبیدالله بن زیاد بود. مگر چند روز از فاجعهی هشتم ذیالحجّه گذشته بود؟ ابوخالد در خلوت خود میگریست و اندوه غربت مسلم و هانی را مرور میکرد. فریادهای یاری هانی در دارالاماره خاموش شد و شیخ شیفته و فریبخوردهی دنیا، شریح ...
ادامه نوشته »بیهراس از زخم و خون
برده است؛ امّا نه تن بستهی زنجیر است نه اندیشه و روح. رها و رسته از همهی اسارتها همدم و همخانهی عمرو است. میان او و خالد صمیمیّتی سیّال و شیرین جریان دارد. یک هفته از مرگ معاویه گذشته است و خبر به کوفه رسیده. شعف و شادی و شکفتگی در سیمای شهر موج میزند. فریادهای خفته و عقدههای نهفته ...
ادامه نوشته »در مشرق جاودانگی
تیغهای هرزهگرد کُفر و شقاوت، به انگیزهی قتلعام باغ توحید حریصانه میچرخیدند. برای دو برادر تماشای صحنهی خونین و غمرنگ دشوار بود. غم و اندوه عقب ماندن از کاروان شهیدان جانشان را میفشرد. آنچنان شیفته و دلباختهی حسین بودند که هر حادثه را بهانهی حضور، عشقورزی و ارادت میساختند. یاران عاشورا همه آنان را میشناختند. جدّشان، حرّاق، به بزرگمنشی، جنگاوری، ...
ادامه نوشته »نبرد در غبار
گرد و غبار که فرونشست، آفتاب ارغوانی یاران شهید در افق میدان میدرخشید. پیش از او جون، سیاه سپیدموی عاشورا، یار و همراه ابوذر غفاری، به میدان رفته بود. امام از میدان بازمیگشت؛ از کنار جون با دامنی خونین و دستانی که آخرین بار بر پیشانی عرقگرفته و زخمخوردهی یاور ابوذر کشیده بود. هنوز ساعتی از نماز ظهر نگذشته بود. ...
ادامه نوشته »روز شیرین
بازوان نیرومند، شانههای ستبر، قامت رشید و بلند، نگاه نافذ و چالاکی و بیباکی به او شخصیّتی محبوب و آشنا بخشیده بود. اصالت یمنی داشت و تا آنجا که به خاطر میآورد در کوفه زیسته بود و چهرهی آشنای حادثهها و نبردهایی خونین بود که این شهر پشت سر گذاشته بود. روزی که کوفه همه خیانت و تزویر شد، اندوه ...
ادامه نوشته »خوشبوتر از بهشت
از ربذه آمده بود؛ قتلگاه راستگوترین صحابی پیامبر، ابوذر. از ربذه آمده بود؛ سوختهتر از صحرا، با داغی که در غروب غریب بیابان تفتیده بر جانش نشسته بود. سخت و طاقتسوز است تماشای مرگ آرام و غریبانهی کسی که همهی عمر در سایهی صمیمیّت او زیستهای و جون، ابیمالک، با زخم این خاطره از ربذه بازگشته بود. دمی طنین آخرین ...
ادامه نوشته »جلوه ها و پیام های نهضت عاشورا و جامعیت آن در الگوپذیری
معرفی پایان نامه(۳) عنوان پایان نامه: جلوه ها و پیام های نهضت عاشورا و جامعیت آن در الگوپذیری پژوهشگر: زهرا صحراکار استاد راهنما: حسین خادمعلی زاده رشته تحصیلی پژوهشگر: علوم تربیتی (مدیریت و برنامه ریزی آموزشی) مقطع: کارشناسی پایان کار: پاییز۱۳۸۵ تحقیق ذکر شده از ۷فصل تشکیل شده است که فصل ها و بخش های آنها به شرح زیر ...
ادامه نوشته »آسیب شناسی عزاداری امام حسین(ع)-معرفی پایان نامه (۱)
موضوع پایان نامه: آسیب شناسی عزاداری امام حسین نگارش: اصغر کمالـــی استاد راهنما: حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی محمدی استاد مشاور: دکتر سید محمود دشتی سطح: کارشناسی ارشد محل تحصیل: دانشکده اصول دین قم(گروه علوم قرآن و حدیث) اتمام کار: تیر۸۶ عنوان این رساله «آسیب شناسی عزاداری امام حسین(ع)» می باشد که از مقدمه و چهار ...
ادامه نوشته »