خانه / شعر های عاشورایی / رباعی / زانو زده بود(محمدعلی مجاهدی)

زانو زده بود(محمدعلی مجاهدی)

آن روز که غم به چرخ اردو زده بود
غم، خیمه بر این رواق نُه تو زده بود
با دیدن آن همه فداکاری، آه
خورشید کنار ماه زانو زده بود

محمدعلی مجاهدی

telegram

همچنین ببینید

مجلس ختم(محمدرضا سهرابی نژاد)

از دشت غــروب، های و هـــو می آید شـــب، مضطرب و پریش مو می آید ...