خانه / مصاحبه با اهل منبر / مصاحبه با خانم موجودی

مصاحبه با خانم موجودی

 

لطفا خودتان را معرفی کنید.

منصوره موجودی، متولد چهل و دو و مدیریت سطح سه، مرکز تخصصی الزهرا دزفول هستم و سابقه سی سال درس معارف را در آموزش و پروش دارم. از سال ۶۳ همزمان تحصیل در حوزه را از حوزه الزهرای مسجد سلیمان آغاز کردم و در ادامه درس خود را در شهرستان دزفول ادامه دادم. همچنین از محضر اساتیدی از شوش و قم استفاده کردم. اساتیدی مانند آیه الله قاضی، حجه الاسلام سید محمد امام و حجه الاسلام علیرضا اسلامیان در قم که ایشان هم اکنون مسئول حوزه یزد هستند. من با استفاده از این اساتید، سطح ۳ حوزه یعنی مکاسب، رسائل، کفایتین را به پایان رساندم و مدرکی که الآن در اختیار دارم، همان مدرک سطح سه نظام قدیم از مرکز مدیریت قم است.

از کودکی و نوجوانی خود بگویید و اینکه چه شد که تصمیم به تحصیل در حوزه گرفتید؟

سال آخر تحصیلم با جنگ تحمیلی همزمان شد. در سال چهارم دبیرستان و تعطیلی مدارس به خاطر جنگ عضو بسیج شدم و در مسجد محمدی زیر نظر شهید محمد بهاءالدین فعالیت می‌کردم و به همین واسطه در آن زمان و با شلیک اولین موشک‌ها، پس از گذراندن دوره‌هایی برای کار امداد وارد بیمارستان ارتش شدم. به دلیل علاقه به رشته پزشکی قصد ادامه تحصیل در این رشته را داشتم اما به تبع تحصیل خواهرم در حوزه مسجد سلیمان و توصیه پدرم، به آنجا رفته و پس از انجام مصاحبه، پذیرفته شدم. ابتدا قرار بود موقت باشد اما به دلیل علاقه‌ای که به این دروس پیدا کردم، تحصیل در حوزه را ادامه دادم، بعدها به دلیل سختی تردد به حوزه دزفول منتقل شدم.

در زمینه فرهنگی تا کنون چه فعالیت‌هایی داشته‌اید؟

به نظر من کار فرهنگی حد و حیطه خاصی ندارد. من در اوایل انقلاب با جهاد سازندگی همکاری‌هایی داشته‌ام. همچنین در آن سال‌ها آقای دکتر سنگری در مکان‌های مختلف مثل مسجد مرشدبکان و  عباسیه اعظم در خیابان آفرینش کلاس تفسیر قرآن تشکیل داده و به ما آموزش می‌دادند. به عنوان مثال ایشان تفسیر سوره عصر را به طور ویژه آموزش دادند و از ما می‌خواستند برای تبلیغ به روستاهای اطراف مثل شهرک امام برویم و همان مطالب را خصوصا به بچه‌ها آموزش بدهیم. البته این کار از قبل از انقلاب آغاز شده بود.

بعدها که من به حوزه رفتم کار تبلیغ را به شکل گسترده‌تر و رسمی‌تری در مساجد، حسینیه‌ها و منازل ادامه دادم که تا به امروز ادامه دارد.

بنده همچنین همکاری‌هایی با نهضت سواد آموزی داشته‌ام و برای آموزش‌یاران کلاس عقیدتی برگزار می‌کردم. چند سالی هم به عنوان مشاور فرماندار و دبیر کمیسیون بانوان در شناسایی مسائل و مشکلات مردم، به‌خصوص قشر بانوان با فرمانداری همکاری داشته‌ام و این همکاری تا سال ۷۹-۸۰ ادامه داشته است. چند سال هم معاونت فرهنگی حوزه را عهده‌دار بوده‌ام. در واقع هرجا احساس نیاز کرده‌ام ، در حد توان سعی کرده‌ام کمک‌هایی انجام بدهم.

به طور ویژه از فعالیت عاشورایی خود بگویید؟

همان طور که رسول خدا فرمود امت اسلام به ۷۲ فرقه تقسیم شده که فقط یک فرقه بر حق است و آن شیعه است. باوجود اینکه در طول تاریخ تبلیغات شدیدی برعلیه شیعه صورت گرفته، اما شیعه با دو بال توانسته خود را حفظ کند: یکی بال سرخ عاشورا و دیگری بال سبز ظهور و آنچه که اسلام را نگه داشته همین دو است. بر اساس عاشورا و شعار امام حسین(ع) ما زیر بار ذلت نمی رویم و باید روی پای خودمان بایستیم. حفظ جریان انقلاب و دفاع مقدس و ایستادگی در مقابل تهاجم و یا به تعبیر رهبری شبیخون فرهنگی نیز با حفظ حماسه عاشورا و مهدویت امکان پذیر است.

من در حد توان در ایام محرم و صفر در جهت شناساندن اهداف اباعبدالله(ع) تلاش می‌کنم چرا که معتقدم این عزاداری ها زنده نگه داشتن عاشوراست.  و البته امروز آن چه از این عزاداری مهم‌تر است به خصوص با شبهات زیادی که در حوزه عاشورا و مهدویت مطرح می‌شود و همچنین مسائل و مشکلاتی که مردم با آن درگیر هستند، شناخت و شناساندن اهداف امام حسین(ع) است.

با توجه به مطالبی که فرمودید، در انتخاب موضوع سخنرانی سراغ چه موضوعاتی می‌روید؟

امسال با توجه به شرایط اقتصادی و مشکلاتی که مردم با آن درگیر هستند، سخن گفتن از برخی مسائل مانند دفاع از انقلاب، یا مباحث اخلاقی با موانعی رو به روست و ممکن است مردم موضع بگیرند که چرا فقط این توصیه‌ها برای مردم است. من تا کنون بیشتر اهداف اباعبدالله را بیان کرده‌ام اما امسال با توجه به مقتضای زمان و به تاسی از استاد مطهری که مطرح کردند مقتضیات زمان و مکان در اندیشه‌های بشری خیلی موثر هستند، بنا دارم به فتنه‌های آخرالزمان و حکومت‌ها و دولت‌‎ها در آخرالزمان و حتی بحث مردم و رفتار مردم در این زمان، بپردازم.

حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌های نهج‌البلاغه به برخی از این فتنه‌ها اشاره می‌کند که  اگر انسان این موقعیت‌ها را درک کند، حل خیلی از مسائل برایش راحت‌تر می‌شود.

 

 

شما در این ایام این مباحث را چگونه به عاشورا ربط می دهید؟

ببینید، عاشورا در تداوم خط ولایت و رهبری است. اصلاً دلیل به شهادت رسیدن امام حسین(ع)، بی توجهی به غدیر بود.

بر اساس آیه۵۵ سوره مائده، امامت، تداوم خط پیغمبر و نبوت است. امروز ما باید بدانیم بر اساس آیه ” اولی الامر” ، صاحبان امر چه کسانی هستند و ما در عصر غیبت باید از چه کسی تبعیت کنیم؟ اصلا در عصر غیبت وظیفه منِ مسلمان چیست؟ آیا من هم بنشینم و از مشکلات نق بزنم؟ کسی منکر گرانی و مشکلات اقتصادی و همچنین ضعف مدیریت در کشور نیست اما آیا من دینم را کنار بگذارم چون چهارتا بالای دست من دچار مشکل شده؟

دلیل تاکید رهبری بر لزوم بصیرت افزایی و همچنین بحث آتش به اختیار فرهنگی این است که امروز اتفاقی که در هنگام وقوع کربلا افتاد تکرار نشود، آن روز خیلی از کسانی که مقابل امام ایستادند در ابتدا دشمن نبودند اما اقدام به موقع انجام ندادند، به درستی تصمیم نگرفتند و حتی برخی دیر اقدام کردند و قیام توابین اتفاق افتاد که البته به اندازه کافی اثر گذار نبود. بی توجهی به مساله ولایت کار را  به جایی می‌رساند که در زمان امیرالمؤمنین(ع)، حتی برخی نه تنها به او سلام نمی‌کنند، جواب سلام هم نمی‌دهند و حتی تبلیغات منفی به حدی است که وقتی به شهادت می‌رسد برخی درباره علی ای که مولود کعبه است می‌گویند علی(ع) در مسجد چه کار می‌کرد مگر علی(ع) هم نماز می‌خواند؟

پس در موقعیت کنونی لازم است برای دفاع از ولایت روشنگری کرد. امروز رهبری تداوم امام عصر(عج) است و ما باید با دفاع از رهبری این مساله را جا بیندازیم تا اثر تبلیغات منفی در این زمینه کم شود.

در روایت نبوی است که” ان لقتل الحسین(ع) حراره فی قلوب المؤمنین(ع) لن تبرد ابدا”: گرمای عشق امام حسین(ع) هرگز خاموش نمی‌شود و دشمن هر چه تبلیغ می‌کند آخر در روز تاسوعا و عاشورا، شما نسل جوان را می‌بینید که به میدان می‌آید.

امروز شبهات فراوانی در شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی مطرح می‌شود که شاید هدف اصلی‌شان کم کردن این عشق باشد. اما ما این غم مهر حسین(ع) را با شیر مادر نوشیده‌ایم. عشق به امام حسین(ع) نسبت به دیگران متفاوت است. به طور کلی هر کس می‌خواهد عاشق کسی بشود،  اول خصوصیاتش را می‌فهمد و بعد عاشق او می‌شود اما در مورد امام حسین(ع)، اول عشق او در وجودها تجلی می‌کند بعداً به مرور برای ما این سوال پیش می آید که این امام حسین اصلاً کی است؟ و نسبت به شخصیتش شناخت پیدا می‌کنیم.

امروزه در مجالس روضه‌ به ویژه مجالس خانم‌ها حضور جوان‌ها کم رنگ شده. شما چه راهکارهایی برای جذب جوان‌ها دارید؟

روضه‌ها اگر پر بار باشد جوان‌ها جذب می‌شوند. من خودم اغلب در مجالس روضه می‌بینم به همین دلیل حضور نسل جوان کم است در حالی که اگر مباحث مطرح شده توسط مبلغین بیش از احساس عقل را درگیر کند، جوان‌ها بیشتر استقبال می‌کنند چرا که جوان‌ها دوست دارند مطالبی مطرح شود که عقل‌شان را اقناع کند. اخیراً حرکت‌هایی اتفاق افتاده، به عنوان مثال یکی از دوستان اخیرا برنامه‌ای گذاشته و ماهی یک‌بار فقط از نسل جوان دعوت می‌کند و این جمع مدام رو به افزایش است. چون تنوع برنامه زیاد است و از کارشناسان مختلفی نیز دعوت می‌کنند. به سوالات جوان ها هم پاسخ داده می‌شود. برخی سوالاتی که طرح می‌شود اگر مسن‌ترها حضور داشته باشند، می‌گویند این فرد کافر شده است و دارد گناهی اتفاق می‌افتد در حالی که آقا امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: شک مقدمه یقین است. پس این سوالات را نباید سرکوب کرد. گاهی من به عنوان مستمع در مجالس شرکت می‌کنم، برخی مطالب که گفته می‌شود، نه تنها از نظر عقلی قابل پذیرش نیست، حتی رواج خرافات است و یا وهن دین است چون مثلا طرف می‌گوید من در کتابی دیدم، حالا این کتاب صحت دارد یا نه؟ و آیا طرح آن درست است.

ضرورت دارد منابع عاشورایی به درستی شناخته شود. همچنین هر مطلبی را از هرجایی نگوییم. مثلا من با کتابی برخورد کردم که به استاد مطهری منتسب شده بود اما احادیثی در آن بود که از نظر عقلی پذیرفته نبود و به هیچ وجه با اندیشه استاد سازگاری نداشت.

استاد مطهری با آن فکر روشنی که داشته، شما بعضی از کتاب‌هایش را که میخوانید گویا برای امروز نوشته شده است.

خُب گاهی برخی برای گرفتن تایید، کتاب شان را به بزرگی مثل استاد مطهری منتسب می‌کنند. حال اگر کسی مثلاً برای تبلیغ از چنین کتابی استفاده کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ پس مبلغین ما باید بدانند چه دارند می‌گویند؟

مجالس ما باید به گونه‌ای باشد که شور و شعور را هم زمان داشته باشند در چنین مجالسی شما شاهد هستید که جوان‌ترها بیشتر می‌آیند.

چه رهیافت و دستاورد ویژه‌ای از قبل خدمت به امام حسین(ع) برای شما پیش آمده؟

ما هر چه داریم از اهل بیت(ع) است اگر آبرو و عزتی داریم، اگر احترامی بین مردم داریم و پای حرف ما می‌نشینند و از ما حرف شنوی دارند، همه به برکت اهل بیت و مجالس اباعبدالله(ع) است. واقعیت این است که وقتی می‌گوییم “تعز من تشاء و تذل من تشاء” یعنی عزت از آن خداست، به اهل بیت که متصل شدی اگر آن‌ها-به واسطه اتصال و نزدیکی به خداوند- عزتی دارند، عزت ما هم جزیی از عزت آن‌ها می شود.

به نظر شما مراسم عزاداری چه نقاط قوت و فرصت و همچنین آسیب و تهدیدی به همراه دارد؟

یکی از نکات مثبت این مجالس این است که از تمام سنین زیر پرچم امام حسین(ع) جمع می‌شوند و فرصت مغتنمی پیش می‌آید که می‌توان از آن استفاده کرد.

اما متاسفانه یکی از نکات منفی که امروز در هیات ها به چشم می‌خورد وجود چشم و هم چشمی در راه اندازی و امکانات هیات است. این که مثلا جمعیت ما بیشتر است یا جمعیت فلان هیات،  طبل و دهل‌های این هیات بزرگ تر است یا دیگری. یک هیات علم می‌آورد، هیات دیگر سعی می‌کند علمی بلندتر با خود بیاورد.

راهکار هم این است که بانیان هیات سعی کنند در کنار تجهیزات و ظواهر، بیشتر روی اصل کار و اهداف امام حسین(ع) کار کنند.

یکی دیگر از آسیب‌ها، طول کشیدن مراسم عزاداری تا دیروقت و گاهی پخش صدای بلند تا پاسی از شب است که ممکن است مزاحمت‌هایی را برای مردم فراهم کند و همچنین نماز اول وقت صبح را از عزاداران سلب کند. در واقع گاهی آن‌قدر به مستحبات اهمیت می‌دهیم که از واجبات غافل می‌شویم و این صحیح نیست.

به نظر شما خود شخص سخنران ممکن است دچار چه آسیبی باشد؟

متاسفانه امروز یکی از آسیب‌ها تعیین دستمزدهای بالا برای یک جلسه سخنرانی یا مداحی از طرف برخی از این افراد است.

در حالی که مثلا من در زندگی علامه مخبر دزفولی می‌خواندم که ایشان، هرگز مبلغی را تعیین نمی‌کردند و اگر هم بانی بر اساس تمایل و علاقه‌اش، مبلغی به ایشان می داد، پاکت یا آن بسته را باز نمی‌کردند و به کناری می‌گذاشتند تا پایان محرم و صفر. زمانی هم که خودشان یا دیگری می‌خواست این‌ها را باز کند، دقت می‌کردند اسم خوانده نشود، تا معلوم نباشد چه کسی چه مبلغی داده که نکند بر روی کیفیت مجلس تاثیر بگذارد.

امروز رایج است که مثلا  برخی از مبلغین می‌گویند، هر جا بیشتر بدهند، یا مثلا چک سفید به من بدهند، می‌روم. من به این عزیزان می‌گویم چرا این چک سفید را از خدا نگیرم؟ حتی مشاهده شده برخی اگر مبلغ مورد نظرشان نباشد، دعوا هم می‌کنند که در این شرایط هدف اصلی گم می‌شود. من به کسی که این گونه بود گفتم اگر با این نیت می روید، به نظر من نرفتن شما خیلی بهتر است.

البته این قضیه یک وجه دیگر هم دارد، درست است که مُبلغ و یا مداح نباید نرخ تعیین کند، اما بانی هم وظیفه دارد به تبع زحمتی که این فرد می‌کشد و مخارجی که متحمل می‌شود، مبلغی را در نظر بگیرد.

یکی از دوستان می‌گفت ما به توصیه استادمان مبلغی نمی‌گیریم، اما بعضی جاها می‌بینیم که مثلا برای همه چیز هزینه می‌کنند، حتی هزینه‌های نسبتا زیاد برای مداح، اما به ما که می‌رسند می‌گویند، اجر این‌ها را خدا می‌دهد. حالا درست است به مبلغین توصیه شده مبلغ تعیین نکنند اما کسی به مردم نگفته که شما هم چیزی ندهید.

برای من هم پیش آمده که زمانی یکی از اساتید را دعوت کرده بودم، مسئول دفتر ایشان تماس گرفت و گفت به ایشان در فلان جا مثلا دویست تومن داده‌اند، آن را در ضریح یک زیارتگاه انداخته، یعنی مبلغ به نظرشان خیلی کم بوده. من گفتم  شاید ما کمتر از این مبلغ بدهیم اگر تشریف می‌آورند، قدمشان روی چشم، اگر نه که پرداخت هزینه زیادتر برای ما مقدور نیست.  بعدا هم خود ایشان دلیل برهم زدن قرار را پرسید، من گفتم شما درخواستی کردید که برای ما میسر نبود.

راهکار شما برای رفع این آسیب چیست؟

به نظر من خود مردم باید در دعوت کردن دقت کنند وقتی می‌بینند رفتار مبلغ یا مداح این گونه است و هدفش پول است، ولو اینکه خیلی هم مداح خوبی باشد، نباید دعوت کنند تا طرف متوجه اشتباه خودش بشود. وقتی دعوت نشود می‌فهمد برای خدا کار کند بهتر است.

چون ده بار هم به این خانم یا آقا گفته شود که برای خاطر خدا برو، حتی ممکن است این مبلغ که شما تعیین می کنید برای صاحب خانه سنگین باشد، اما تا زمانی که مردم استقبال کنند، این شیوه را تغییر نمی‌دهد.

یکی از دوستان می‌گفت به جایی دعوت شدم و از من خواسته شده بود دو سه مداح هم با خودم ببرم. صاحب مجلس گفته بود اصلا نگران هزینه نباش. می‌گفت پنج روز مجلس را برپا کردیم. روز آخر پاکت نامه‌ای به من دادند. موقع برگشت خواستم باز کنم تا حق‌الزحمه این دو سه نفر را بدهم دوباره با خودم گفتم، بگذارم بعدا و دقیق حساب کنم بهتر است. به خانه که رسیدم، پاکت را باز کردم و با کمال تعجب دیدم نوشته” اجرکم علی الله” . خیلی ناراحت شدم نه از اینکه مثلا چیزی نبوده، از اینکه  کاش خودش به زبان می‌گفت. با خود گفتم حالا من به این مداح هایی که به احترام من آمده‌اند چه بگویم؟ از من می پذیرند که هیچ پولی در پاکت نبوده؟! ایشان می گوید من مبالغی جور کردم به آن‌ها دادم که شاید هم به آن مبلغ راضی نبودند.

بنابراین ما باید از هر دو طرف رعایت این مساله را بکنیم. به هر حال طرف زحمتی کشیده ما هزینه‌های آن ها را در نظر بگیریم. هر کس با حوزه تماس می‌گیرد و درباره‌ی هزینه سوال می کند، می گوییم خودت و کرمت. مبلغ رفت وآمد را حساب کن بقیه اش با خودت هر مقدار در توانت هست.

درباره طولانی شدن مجالس راهکار بدهید

به نظر من خوب است بانی برنامه‌ریزی کرده و ساعت تعیین کند. مثلا به من سخنران بگوید، زمان شما بیست دقیقه است. حالا این بیست دقیقه ممکن است نهایتا به نیم ساعت کشیده شود، اما دیگر آن قدر طولانی نمی‌شود که به مخاطب فشار بیاید و یا باعث تبعات بعدی مثل نیامدن برخی به مجالس شود.

شما در صحبت‌هایتان به همکاری فرهنگی که با دکتر داشته‌اید اشاره کردید، الان بعد از این همه سال وقتی نام دکتر سنگری را می‌شنوید چه چیزی در ذهن شما تداعی می‌شود؟

ایشان یکی از کسانی است که از ایام جوانی دلسوز اسلام و انقلاب بوده و کارها و فعالیت‌های ایشان هنوز هم ادامه دارد. به نظر من دلیل ماندگاری‌ اثر و کار دکتر، خدایی کار کردن ایشان است. آدم وقتی برای خدا کار کند، خداوند متعال هم خودش لطف و عنایت را دریغ نمی کند. ما جوان بوده‌ایم در کلاس‌های ایشان شرکت کرده‌ایم، الان هم همان پرباری در کلام ایشان وجود دارد. درست مانند آقای قرائتی که چون برای خدا کار می کند، همیشه احساس می‌کنید حرف تازه‌ای برای گفتن دارد.

میزان آشنایی شما با موسسه عاشورای دزفول در چه حد است؟

حقیقتا مشغله‌های زیاد کاری به من اجازه نداده تا از نزدیک مطلع شوم. اما در این حد می‌دانم که این موسسه کارهای پژوهشی در زمینه تاریخ و فرهنگ عاشورا و گسترش این فرهنگ انجام می‌دهد. از آنجایی که شخص دکتر سنگری از کسانی هستند که در زمینه فرهنگ عاشورا کار‌های زیادی انجام داده‌اند به تبع افرادی که با موسسه همکاری دارند نیز در این زمینه فعال هستند.

کمک به شناخت فرهنگ عاشوار و رواج و گسترش زمینه پژوهش در میان نسل جوان را می‌توان از محسنات این مرکز دانست. البته برخی از خواهران حوزوی ما نیز عضو موسسه هستند.

به نظر شما با توجه به زمینه‌های مشترک حوزه و موسسه عاشورا ، این دو چه تعاملاتی می‌توانند داشته باشند؟

به نظر من اگر این موسسه در زمینه شیوه‌های پژوهش را با مراکز پژوهشی و معاونت فرهنگی حوزه تعاملاتی داشته باشد برای هر دو تاثیرگذار خواهد بود و هر دو مرکز می‌توانند از تجربیات هم بهره بگیرند. به خصوص چون دکتر در زمینه ادبیات هم قلم و بیان زیبا و شیوایی دارند، این مساله می‌تواند روی شیوه نگارش بچه‌های حوزه نیز تاثیرگذار باشد.

 

در حال حاضر موسسه در زمینه نوشتن پایان نامه، همکاری‌هایی با دانشجویان دانشگاه اصول دین انجام می‌دهد و حتی جلساتی با عنوان مرجع شناسی با حضور دکتر برگزار می‌شود که فکر می‌کنم برای طلبه‌ها نیز مفید فایده باشد. نظر شما چیست؟

بله  قطعا به درد طلبه‌ها می خورد به عنوان مثال یکی از معضلاتی که ما در سطح ۳ حوزه داریم نداشتن موضوع جدید است و این مساله باعث می شود که پروسه تایید موضوع خیلی زمان ببرد. حال اگر موسسه بتواند موضوعاتی در اختیار طلبه ها بگذارد، خیلی خوب است. گرچه شیوه‌های پژوهشی و نگارش دانشگاهی با شیوه‌های پژوهشی و نگارش در حوزه تفاوت‌هایی دارد. مثلا در دانشگاه به کارهای میدانی توجه و بهای بیشتری داده می‌شود ولی در حوزه بیشتر به کارهای کتابخانه‌ای بها داده می‌شود. البته اخیرا تلاش شده با موضوعات میدانی هم کارهایی انجام شود اما تعداد این پژوهش ها خیلی کم است.

چون فرمودین که پژوهش ها کتابخانه‌ای است خوب است این نکته را بگویم که کتابخانه موسسه عاشورا یکی از بهترین کتابخانه‌های تخصصی است؛ برای طلبه ها خیلی کارامد است.

بله، کتابخانه حوزه دزفول از غنای خوبی برخوردار است اما بچه‌ها اگر کار عاشورایی داشته باشند معمولا از کتابخانه تخصصی موسسه عاشورا، استفاده می‌کنند.

لطفا برای خودتان و خوانندگان این مطلب دعا بفرمایید.

ان شاءالله خداوند عاقبت به خیری را به همه ما نصیب فرماید.

 

 

 

 

 

 

telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.