خانه / ادبیات / روی ماه تو

روی ماه تو

باید آیینه را قسم بدهم

صورتت را به من نشان بدهد

دیدن روی ماه تو, تنها

میتواند به من توان بدهد

 

رو گرفتی …خسوف شد …شبها

آه ! از سوزِ مانده  بر لبها

نفَسی زنده کن مرا  که فقط

میتواند دَمِ تو ،جان بدهد

 

اَنتِ روحُ الحیاهِ…لَم یَرضا

بعدَکِ جسمُنا عنِ الدنیا

دونَنا، لا تُسافِری زهرا !

کاش هجران، کمی امان بدهد

 

جز من و کودکان و سلمان و

دو سه یارِ “به حق-مسلمان”م

یک نفر نیست در مدینه به ما

برسد …آب دستمان بدهد

 

اینهمه زخم… آه… اینهمه زخم

رازهای تو بود و دَم نزدی

چاره سازِ علی…بگو چه کنم؟

کیست تا مَرهَمی نشان بدهد؟

.

.

. “کمی آبِ روان بریز اسماء… .”

.

.عذر میخواهم از همه سادات!

روضه ،سنگین شده…کسی باید

آبِ قندی به روضه خوان بدهد

عارفه دهقانی

telegram

همچنین ببینید

لیلاتر از همیشه…

بر نیزه تکیه دادی تنهاتر از همیشه با چهره ی خماری زیباتر از همیشه بذر ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.