خانه / شعر های عاشورایی / غزل / بال و پر(سید محمد جوادی)

بال و پر(سید محمد جوادی)

بر روی دست پدر، بال و پرکبوتر زد

سرش جدا شد و اما دوباره پرپر زد

هنوز گرم سخن بود امام عاشورا

که تیر آمد و بوسه به حلق اصغر زد

یکی نگفت که آخر گناه کودک چیست؟

یکی نگفت که از او چه منکری سر زد

رسید مادر و زخم گلوی او را دید

نشست بر سر خاک و ز غصه بر سر زد

پرید روح علی و به دامن زهرا

نشست و خنده کنان جرعه ای ز کوثر زد

گلو دریده ولی عاشقانه می خندید

چه تیر ها که زخنده به قلب لشکر زد

سید محمد جوادی

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...