خانه / ویژه روز دزفول (چهارم خرداد) / منظومه شهر من/محمدرضا سنگری (بخش اول) (به مناسبت روز دزفول)

منظومه شهر من/محمدرضا سنگری (بخش اول) (به مناسبت روز دزفول)

(بخش اول)

شبی پرسید

جان روشنی از من

کجای خاک آن شهری است

که می گویند

شهر عاشقان آنجاست

شهر آسمان آنجاست

و راوی گفت: …

شگفتا شهر

شهر من

دیار آفتاب و آسمان و آب

دیار سایه سار سدره های سبز

دیار روشن آساره۱

پناه خستگی ها با «کت و سرداب»۲

عجب شهری است شهر من

نسب، طوفان و اقیانوس

تبار و دودمانش؛ رود

برادر خوانده ی دریا

  • خواهر خوانده ی خورشید-

جنوبش، عشق

شمالش، مهر

کران شرقی اش، لبخند

و غربش، با غروب باشکوه «دز» زده پیوند

و قلبش سبز، قبایی سبز بر دوش از نجابت ها۳

شکیبش؛ کوه

نصیبش گر چه خون، اندوه

شبش گرچه شب بی شک

الف، موشک!۴

شب پرواز خفاشان آهن دل

شب دیوارهای زخمی مایل

شبش گر چه

شب هول و هراس و مرگ

شب پژمردن گلبرگ

شب همسان عاشورا

شب معراج سر، پرواز پا

اما

این شهر دژ بوده است

دژ

-دژ پل_

پل پیروزی ایران

به گاه هشت سال شوکت ایمان

عجب شهری است شهر من

کهن دژ

آهنین قلعه، فرازین قلّه

پیشاروی خشم دشمنِ دُژخیم

دُژم دژ

ستبرین صخره ی استاده در طوفان مرگ و بیم

شگفتا شهر

شگفتا شهر

شهر من

اگر در هشت سال آتش و آهن

صد و هفتاد و شش بار از خطر لرزید۵

اگر دیوار ها آوار

اگر تکبیرها گم زیر خاک تار آدم خوار

اگر روزش در آتش داغ

اگر شامش چراغ از اشک

اگر هر بار الف موشک

اگر لبخند بر لب های کودک خون

اگر شیر شبان گلگون

اگر زخمی، اگر محزون

ولی آهنگ گرم زندگی در تار و پودش روز و شب جاری

شگفتا شهر

این شهری که می افتاد و بر میخاست

نفس در آتش و خون باز پس می داد و بر می خاست

عجب شهری است شهر من

که خم بر قامت و اخمش به چهره

در خطر،

هرگز!

و با این زخم ها

از موج خیز حادثه او را حذر،

هرگز!

عجب شهری است شهر من

شهر دانشی مردان

شهر شب های سحر خیزان

شهر بی آغاز، شهر بی پایان

شهر مانده بر سر پیمان

بهشت است این

دزش شیرین تر از تنسیم

نسیمش نرم و جان پرور

درختانش کُنار آور۶

اگر لختی بیاسایی

کنار سایه سار سدره های سبز

بهشتت می شود باور

بهشت است این

دیار شعر و شهر شود

دیار نور

دیار از بدی ها دور

چشم دشمنانش کور

عجب شهری است شهر من….

ادامه دارد…..

منابع:

[۱] . در گویش دزفولی به ستاره، آساره می گویند.

۲ . کت که احتمالا همان کهف باشد غار گونه هایی است که در ساحل رودخانه حفر شده تا مردم از گرمای طاقت سوز تابستان به آن ها پناه ببرند. سرداب یا زیرزمینی که در اصطلاح محلی«شوادون» گفته می شود، در روزهای گرم پناهگاه مردم در خانه ها بوده است.

  1. اشاره به حضرت محمدبن موسی بن جعفر که مزارش در مرکز دزفول به محمدسبزقبا معروف و زیارتگاه اصلی مردم است.
  2.  در سال های هشتگانه دفاع مقدس، وقتی رادیو بغداد، شهرهایی را که هدف موشک قرار خواهندگرفت اعلام می کرد همیشه می گفت: الف: دزفول؛ ب: شیراز

۵ – در طول جنگ، ۱۷۶ بار موشک های دشمن به دزفول اصابت کرد که باعث ویرانی ۱۹۵۰۰ واحد مسکونی، اداری و آموزشی شد.

۶- کُنار میوه ریز و بسیار خوشمزه درخت سدر(کُنار) است که محبوب مردم دزفول است.

۷-والتر هینس(walter Hins) آلمانی در کتاب «دنیای گمشده عیلام» می گوید ممکن است آوان همان جایی باشد که امروز«دزفول» می گویند(ر.ک اندیشمندان دزفول: احمد لطیف پور محمدحسین عرب، انتشارات فرهنگ مکتوب، تهران، ۱۳۸۳، ص۱۱).

۸- در قرن سیزدهم قبل از میلاد در جلگه وسیعی که حدود سی متر بالاتر از سطح رودخانه دز قرار دارد پادشاهی به نام «اونتاش گال» شهر مقدسی بنا نمود که مرکز زیارتی عیلامیان گردید این شهر به نام سازنده ی آن دورانتاش یعنی شهر اونتاش نامیده شد(ر.ک: احمد لطیف پور، انتشارات فرهنگ مکتوب، تهران، ۱۳۸۵، ص۲۳)، این نام در گذر زمان به روناش و رعنا و رعناش تغییر یافت.«امروز در کنار غربی روز آبدیز، قدری بالاتر از پل، ان جا که ساحل سنگی است، به نام رعنا(Rana) یا رعناش(Ranas) بین مردم مشهور است.»(ر.ک: تاریخ جغرافیایی دزفول: سید محمدعلی امام اهوازی به اهتمام محمد حسین حکمت فر، دارالمومنین، دزفول، ۱۳۸۲، ص۲۴٫)

۹- روزی که اندیمشک زیر بمباران هواپیماهای عراقی شاهد شکیب و شهادت مظلومانه مردم بود.

۱۰- زیگورات(zieggurat) معابد و پرستش گاه ها و نیایش گاه هایی هستند که در هزاره ی اول پیشاز میلاد در شوش و دزفول ساخته شدند و هم اکنون بقایای آنها موجود است. زیگورات ها تا سال ۶۴۰ قبل از میلاد فعال بودند و آشور بنی پال آن ها را تخریب کرد(ر.ک: نگاهی به تاریخ خوزستان، ایرج افشار سیستانی، انتشارات نشر هنر، تهران، ۱۳۶۶، ص۲۹۵٫)

۱۱-کوپراتس(Coprates) نام دیگر رودخانه دز و اولئوس(Eulaeus) نام دیگر کارون بوده است که بنا به گزارش تاریخی هر دو قابل کشتی رانی بوده اند.(ر.ک: سفرنامه دیولافوآ، ترجمه، ایرج فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران،چاپ سوم، ۱۳۷۱، ص۲۴۹)

۱۲-رودبند لقبی است که به سلطان علی، شاعر و عارف قرن دهم داده شده، مزار او در شمال دزفول کنار رودخانه است.

۱۳ – اندیشمندان دزفول: صص۴۲-۴۳٫

۱۴-کاشف(سید محمد) ملقب به سید صدرالدین از سادات گوشه دزفول است، ولادت او در ۱۱۷۴ هجری و وفات در ۱۲۵۸ هجری است. این شاعر عارف در عصر فتحعلی شاه قاجار زندگی می کرد.

۱۵ – اندیشمندان دزفول: ص۷۳٫

۱۶ – بهرام اول(۲۷۲-۲۷۵م) چهارمین پادشاه ساسانی، مانی نقاش را به تحریک کرتیر موبد موبدان، دستگیر کرد و پس از ۲۶روز شکنجه و زندانی او را کشت و پوستش را از کاه انباشت و بر سر در شهر جندی شاپور آویخت تا با وزش باد به حرکت در آید و عبرت ببینندگان گردد(رک: نگاهی به تاریخ خوزستان، ص۲۰۲) و فردوسی این بیت را در توصیف مانی سروده است.

۱۷- محمدبن جعفر طیّار که در دزفول به «بن جعفر» مشهور است، فرزند جعفر طیار شهید بزرگ جنگ موته و برادر حضرت علی(ع) است؛ محمدبن جعفر فرزند شهید، خود نیز شهید و پدر شهید است، فرزند محمدبن جعفر، قاسم نام دارد که در کربلا به شهادت رسید. محمدبن جعفر همسر برادر حضرت زینب کبری است.

۱۸- نوعی خار سبز رنگ با نوک زهرآگین

-۱۹ حزقیل(هزقل) که برخی او را «نبی»، و پدر حضرت دانیال نبی انگاشته اند که بسیار مورد تردید است، احتمالاٌ یکی از عرفای ساکن دزفول بوده است.

۲۰- در ساحل رودخانه دز دو مقبره به نام های ابراهیم و عقیل-فرزندان حضرت علی(ع)- هست که به دست سهور سلمی-مأمور خونخوار اموی- به شهادت رسیده اند.

۲۱ – نذیر بن جابر انصاری، فرزند صحابه بزرگ پیامبر جابر انصاری است که فرزند جمیل عبدالرزاق(جابر صغیر) در جنوب دزفول مدفون و زیارتگاه مردم شهرند.

۲۲ -شاه ابوالقاسم یکی از عرفای بزرگ است که قبر یعقوب صفاری در کنار اوست.

۲۳ – شیخ اسماعیل قصری، عارف بزرگ، معلم و مراد نجم الدین کبری صاحب کتاب مرصاد العباد است.

۲۴ – از عرفا و از اولیا و از نوادگان حضرت موسی بن جعفر(ع) که سالها در دزفول به هدایت و روشنگری پرداخته و مزارش در دزفول است.

۲۵ – میرسیدعلی، شاعر و نویسنده و عارف دزفولی در قرن دوازدهم و سیزدهم نویسنده کتاب مصباح المتهجدین، تذکره دزفول(غوص البحار فی حرمه الخمر و القمار) است.

۲۶- سید عبدالله داعی, جدّ اعلای سادات داعی دزفول، نویسنده کتاب ارزشمند تذکره الاخبار و مجمع الابرار در ذکر بقاع متبرکه دزفول است. این شاعر و نویسنده در سال ۱۱۵۸ قمری متولد و سال ۱۲۵۶ پس از ۹۸ سال زندگی، درگذشت.

۲۷- قاری قرآن، امام جماعت و اهل معرفت و بصیرت، که شیخ مرتضی انصاری، شیفته و ارادتمند او بود و می گفت آمدنم از نجف به دزفول برای شرکت درنماز جماعت ملّا علی قاری است.

۲۸- میرزا محمدعلی جولای(بافنده) دزفولی، شخصیتی عارف، متهجد و و الا بود که حکم سربازی صاحب العصر والزّمان را یافت. مزار او با عنوان سرباز گمنام(مجاور سرباز گمنام امام زمان) زیارتگاه مردم است.

۲۹- حاج نصرالله تراب که در شعر «شاکر» تخلص می کرد. لمعات البیان، ترجمه بیست جلدی نهج البلاغه ابن ابی الحدید به فارسی از اوست. وی در سال ۱۳۱۳ درگذشت.

۳۰ – حضرت آیۀ الله سید مجدالدین قاضی امام جمعه فقید دزفول در عصر انقلاب و دفاع مقدس که استوانه استواری و صبوری و نماد مقاومت دزفول بوده و هست. شهید محمد کاظم دانش، دانش مردی که در هفتم تیر در حزب جمهوری به شهادت رسید و علامه مخبر، دانشوری فرهیخته و سخنور در دزفول.

۳۱-کتاب ارزشمند استاد نعیما با عنوان دزفول شهر آجر در این زمینه خواندنی است.

۳۲- فاش در گویش دزفولی به معنای شکوفه است.

۳۳ – یکی از مناطق سرسبز و پر از درخت و کشتزار دزفول است.

۳۴- مردم دزفول به دزفول، دزفیل می گویند.

۳۵- یکی از مقام های موسیقی۲۴ مقوم دزفول بوده است(این نکته را از استاد عبدالکریم پاک سیرت آموختم).

۳۶- دو کتاب در فقه و اصول از شیخ اعظم مرجع بزرگ شیخ انصاری.

۳۷- عارفه، تخلص مرحومه بی بی فاطمه امام-شاعر گمنام دزفول- است که منظومه «پرواز و پروانه» را سروده است. دریغا که این منظومه با چاپی مغلوط و شتاب زده چاپ شده و در بازار کمیاب است. این زن پارسای پرهیزگار و عارف و دانشمند که از نوادگان میرسیدعلی طبیب دزفولی-شاعر و نویسنده بزرگ- است در غریبی در ۲۰/۵/۱۳۷۷ در شهر دزفول درگذشت. مزار او در مسجد لب خندق دزفول است.

منظومه شهر من

محمدرضا سنگری

انتشارات فصل پنجم، چاپ اول تهران، ۱۳۹۲٫

telegram

همچنین ببینید

جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نام کتاب: جریان‌شناسی فکری معارضان قیام کربلا مؤلف: محمدرضا هدایت پناه محل نشر: قم ناشر: ...