آب

هزاران چشم اشک آلود باران

دو تا دست و تن یک رود، باران

همین دیشب میان هیئت ما

یکی از سینه زن ها بود باران

چه یک دست و مرتب بود باران

دلی از غم لبالب بود باران

رها،یک ریز، با احساس، انگار

دو قطره اشک زینب بود باران

 

(سید حبیب نظاری)

telegram

همچنین ببینید

ماه سه ساله

ماه سه ساله ماه در خرابه دید دختری سه ساله بود بس که گریه کرده ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.