خانه / شعر های عاشورایی / غزل / تقدیم به علمدار صحرای کربلا (حسنعلی حاج باقری)

تقدیم به علمدار صحرای کربلا (حسنعلی حاج باقری)

مـیـان هــمهمـــه تیــری پــریــد آهسته

و از نـــگاه تـــری خــون چکیــد آهسته

و آب دســت بـه دامــان مــاه صحرا شـد

همین که مشک گــریبان دریــد آهسـته

نـگاه مشــک گـریـزان به خیمه ها افتاد

و آب زیـــر لــب آهــی کشــید آهســته

غبار و شیهه‌ی اسبان کمان و تیغ دَغا

نســیـم، زیــر علـم، می‌خزید آهسـته

سـوار، خم شد و از اسب، بر زمین افتاد

بـــه‌روی خــــاک بـــلــا  آرمــید آهسته

و در میــان هیـاهوی اسـب‌ها، آن مرد

صدای ناله‌ی زهرا (س)، شنید آهسته

و بـــر جنــــازه‌ی او آفــتــاب را دیــــدم

که زیــر بار غمش می خمید ، آهسته

و در جــواب شــهیدان که منتظر بودند

ســتــون خیمــه‌ی او را کشید آهسته

شاعر: حسنعلی حاج باقری

telegram

همچنین ببینید

واج نیزه ها

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها آرام رفته بود به معراج نیزه ها ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.