منتقم

یک روز می‌آیم قیام از سر بگیرم
تا انتقام پهلوی مادر بگیرم
فرق علی فرق عدالت بود و بشکست
باید تقاص غربت حیدر بگیرم
می‌آیم آری زیر تابوت حسن را
در تیرباران، لحظه‌ی آخر بگیرم
قنداقه‌ی خونین اصغر اوج مستی است
از دست ثارالله آن ساغر بگیرم
تا پشت او بشکست از داغ برادر
من بیرق گلگون پیغمبر بگیرم
تا زخم بر پهلوی زینب گل نبندد
شلاق را از دست آن کافر بگیرم
چشم‌ انتظاران می‌رسم از راه روزی
تا انتقام پهلوی مادر بگیرم
بوی دعا پیچیده این‌جا مهدی من
برگرد تا چشمان خود از در بگیرم

پروانه نجاتی- چهاردهمین شب شعر عاشورا-شیراز

telegram

همچنین ببینید

رستخیز ظهور

آتش گرفته طور تجلی حرایمان حجت تمام می‌شود امشب برایمان باید به یاد تشنه‌ی او ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.