خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / توفان دشنه‌ها(سید میرحسین مهدوی)

توفان دشنه‌ها(سید میرحسین مهدوی)

سرانجام کوفه به زیارت یزید رفت و شمشیر – شمشیر شکسته‌ی ابوسفیان را-
از شام – این سرزمین دشنام- به کربلا آورد.
در کوچه‌های کوفه بوی نان و شمشیر پیچید.
شباهنگام، مردم در خنده‌های خلیفه…

گم شدند و صبح – با شمشیرهای مست- بر مرکب عقل‌شان لگام زدند.
آمدند تا نان‌شان را با خون فرات آغشته کنند!
خیمه‌ها، در توفان دشنه ها لب تشنه ایستاده،
و فرات با نگاهی غم‌آلود لب فرو بسته‌بود.
خورشید از کنار خیمه‌ها شکسته می گذشت.
و آسمان به‌روی قامت مجروح کربلا خم شده‌بود.
هر چند کام خشک تیرها، شمشیرها با گلوی کوچک اصغر تر گشت؛
و عباس
بی‌آب
بی‌دست
به خیمه‌ها برگشت؛

اما باد

زمزمه‌ی زینب را تا تمامی صحراها
انتشار داد.

سید میرحسین مهدوی/ منبع:خورشید بر نیزه

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.