در خرابه شام چه گذشت

در خرابه شام چه گذشتReviewed by Admin on Dec 21Rating:

در مدینه منوره دختربچه‌ای به بیماری سختی مبتلا شد، و پزشکان از درمان او عاجز ماندند. پدر و مادر آن دختر او را نزد خانواده علی علیه‌السلام آورده و درخواست دعا کردند. در آن تاریخ فاطمه زهرا زنده بود و امام حسین دوران کودکی خود را می‌گذرانید. علی علیه‌السلام خطاب به فرزندش حسین فرمود: «دست خود را بر سر این کودک بیمار بکش، ان‌شاءالله خداوند او را شفا دهد.»
امام حسین علیه‌السلام دست نوازش مسیحیایی‌اش را بر سر آن کودک کشید و وی دردش شفا یافت و به سلامت به خانه برگشت. زمانی تقدیر الهی او را به شامات کشاند و در فراق امام و خاندانش می‌سوخت و آرزو داشت که این خاندان را بار دیگر زیارت کند. او نذر کرده بود که به هر غریب و اسیری طعام دهد تا بلکه خداوند زیارت حسین و اهل‌بیت او را بار دیگر نصیب او کند. روزی طبق نان‌ و خرما بر سر گرفت و راهی خرابه‌های شام گشت تا مانند سایر اسیران از اسرای کربلا نیز پذیرایی کند.
زینب سلام‌الله‌علیها از او سؤال کرد: «این طعام چیست؟! اگر صدقه است بر ما حرام است. او جواب داد: صدقه نیست بلکه نذر است. چه نذری است ؟ »
او ماجرای مریضی و نذر خویش را بازگو کرد. چشمان زینب پر از اشک شد و خود را معرفی کرد و سر بریده‌ی حسین علیه‌السلام را که از بالای درگاه کاخ یزید آویزان بود نشان داد و خاندان ساکن در خرابه را معرفی کرد. زن چون سخنان زینب را شنید ضجه‌ای‌ زد و بی‌هوش افتاد. پس از به هوش آمدن، فضای خرابه را با شیون خود پر کرد و با همان حال وفات یافت. وضع رقت‌بار زینب در خرابه، در مسیر شام و در دوران اسارت هر بیننده‌ای را مبهوت می‌کرد. زینب همه‌ی این ناگواری‌ها را تحمل کرد تا آیین جدش دستخوش تحریف نگردد.

telegram

همچنین ببینید

ماه شب چهاردهم

ماه شب چهاردهم «ابراهیم بن محمد» شبانه و هراسان از «نیشابور» گریخت. او سوار بر ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.