خانه / شعر های عاشورایی / متن ادبی / روز دهم؟ (ندا فهیم)

روز دهم؟ (ندا فهیم)

می‌گویی روز دهم؟ یعنی ده روز گذشت؟ ده روز از قیام حسین؟

که می‌گوید قیام بود؟ قیام نبود، قیامت بود…

مگر جنگ بر سر عدالت نبود…؟

دیدی آسمان کربلا را؟ که خورشید بود و خورشید…

و خورشید ماند، تا گواه باشد بر حقیقت حسین… بر حقیقت زینب…و بر حقیقت حقانیت…

و چه چیز بیش از یقین بر حقانیت، انسان را بر احقاق حق استوارتر می‌کند؟

و چه می‌شود که انسان پای بر تحقق دادگری و دادستانی می‌فشرد…؟

آری پای می‌فشرد…و آرام تن، سرافراز و سینه ستبر چون عباس ، پای در آتش
ابراهیم می‌نهد… .

چه بر سر روح انسان می‌آید که یک یک یارانش را، که تک تک فرزندانش را، به
خنجر ابراهیم می‌سپارد…

و آگاه است…آگاه است که این بار، گوسفندی نخواهد بود… .

و در کربلا ، روح به شعله کشیده شده‌ی حسین بود … و دیگر هیچ… .

ندا فهیم

telegram

همچنین ببینید

داستان غدیر به روایت دکتر سنگری

داستان غدیر آفتاب درآبگیر اگر آن روز-هجدهم ذی الحجه سال دهم هجرت- بودیم، چه می‌‌دیدیم؟ ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.