خانه / ویژه ها (صفحه 94)

ویژه ها

زیتون حقیقت(به مناسبت روزقدس)

«زمان بیداری فرا می رسد و انتفاضه فلسطین، خواب غاصبان را آشفته می سازد. در سرزمین بارور پیامبران، ساقه های تکبیر می روید و گل ایمان می‌شکفد و در مهد نزول آیات الهی و مرکز قداست و مبدأ معراج به آسمان ها، از زیتون حقیقت، شعله شب شکن اسلام سر می‌کشد. از الله اکبرهای نوجوانان مسلمان فلسطینی، قیام می روید ...

ادامه نوشته »

با ابوحمزه تا خدا (بخش سوم)

خدای خوب من. من آن کسی هستم که نه در تنهایی از تو شرم کردم و نه در آشکارا. من آن ناسپاسم. من آن نافرمانم. من آنم که بسیار مهلتم دادی ولی توبه نکردم. من آن کسی هستم که انبوه گناهان، او را از چشم تو انداخته است. ولی خدایا، من که باشم که از سر غرور و عناد، رودر ...

ادامه نوشته »

با ابوحمزه تا خدا (بخش دوم)

مولای من. به گناهانم نگاه می‌کنم ترس تمام وجودم را فرا می‌گیرد. به لطف و کرمت می‌نگرم امیدوار می‌شوم. مولای من، تو به حال و احوال من آگاهی و من اوج بخشایندگی تو را فهمیده‌ام و می‌دانم دست خالی برم نمی‌گردانی. آن هم وقتی که خود فرموده‌ای هر چه می‌خواهید از من خدا بخواهید تا اجابتان کنم. خدایا، گیرم که ...

ادامه نوشته »

آهسته گریه کن زینب

خواهر عزیزم زینب آهسته گریه کن. اشک‌هایت آتش به جان حسین می‌ریزد. آهسته گریه کن. اشک‌هایت آرامش پدر را بر می‌آشوبد. آخر تو دردانه‌ی پدر بودی، تو برای پدر، هم‌چون فاطمه بودی برای پیامبر. پدر تحمل شنیدن صدای گریه‌ هایت را ندارد. یادت هست در تشییع غریبانه‌ی مادر، چقدر نگران تو بود؟ یادت هست در نگاه مادر بلندبلند می‌گریست و ...

ادامه نوشته »

شام غریبان حضرت على(ع)

امشب کسی سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن مرد بیمار جزامی‌ که تمام شب را به انتظار تیمارنشسته است؛ امشب کسی سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن کودک یتیم که شب را پشت در، به صبح رسانده است؛ کسی ‌سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن بیوه‌زن که دوباره یتیمانش بی‌پدر شده‌اند؛ هیچ‌کس سراغ تو را نمی‌گیرد جز آن چاه که ...

ادامه نوشته »

با ابوحمزه تا خدا (بخش اول)

خدایا، باز با دستان خالی به سویت آمده‌ام و نمی‌دانم چرا وقتی به سوی تو می‌آیم همیشه دستم خالی است؟ و چرا تو همیشه با من طوری رفتار می‌کنی و طوری مرا تحویل می‌گیری انگار که بنده‌ی خوبی بوده‌ام و با کوله‌باری از خوبی‌ها به سویت آمده‌ام؟ خدای من، امشب باز با شانه‌هایی خم شده،  زیر بار گناهان آمده‌ام،  ولی ...

ادامه نوشته »

شهادت حضرت علی علیه السلام

ای ثانیه‌های غمگین، ای‌لحظه‌های سنگین، ای زمان‌های سهمگین، دست از سرم بردارید، رهایم کنید، آن‌چه شما می‌گویید را هیچ‌کس باور نمی‌کند. داستان تلخی را که شما نقل می‌کنید هیچ شنونده‌ای راست نمی‌‌انگارد. آخر چگونه می‌توان باور کرد خورشید بمیرد؟ چه کسی‌باور می‌کند ماه با دستان کافری شق‌القمر شود؟ چگونه می‌توان از زلالی آب، روشنایی خورشید، لذت عدالت، اوج حرّیت و ...

ادامه نوشته »